مطالب جالب و به روز
مطالب جالب و به روز

مطالب جالب و به روز

داستان شماره 39

آب حیات


آلفرد زندگی را دوست داشت.


از آن لذت میبرد ترسش از مرگ بود...


     

 


آلفرد زندگی را دوست داشت.


از آن لذت میبرد ترسش از مرگ بود.


به دنبال آب حیات بود. گنجنامه های قدیمی را میخواند.


به دنبال طلسمات بود و از آنجا که جوینده یابنده است، بالأخره آب حیات را پیدا کرد، نوشید.


اما از آن به بعد زندگی از چشمش افتاد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد