مطالب جالب و به روز
مطالب جالب و به روز

مطالب جالب و به روز

داستان شماره 22

مار را چگونه باید نوشت؟


روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت...


                             

ادامه مطلب ...

داستان شماره 21

سگ خون آلود

شخصی به دلایل نامعلوم سگ خود را کنار رودخانه برد تخته سنگی به گردن حیوان آویخته او را در آب انداخت. حیوان بعد از تقلا سنگ را از گردن خود رها کرده شناکنان به طرف رودخانه نزدیک می شود...


                          

ادامه مطلب ...

داستان شماره 20

دوست یا پول؟


 روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!


 درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری....


                         

  ادامه مطلب ...

داستان شماره 19

ببر


 سالها پیش زن و شوهری به خوبی وخوشی با هم زندگی میکردند. البته بدون نعمت فرزند و فارغ از غم دنیا!!...

 یه روز که واسه تفریح رفته بودن توی جنگل خارج از شهر یه بچه ببر کوچولو دیدن!!

 مرد میگفت که نباید نزدیکش بشن چون ممکنه که مادرش اون نزدیکیا باشه...


                                  

ادامه مطلب ...

داستان شماره 18

ابراز عشق


 یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند.. برخی...


       

ادامه مطلب ...