مطالب جالب و به روز
مطالب جالب و به روز

مطالب جالب و به روز

داستان شماره 20

دوست یا پول؟


 روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!


 درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری....


                         

  ادامه مطلب ...

داستان شماره 6

مارمولک


شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آن را نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیط ی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص درحین خراب کردن دیوار...


                           

ادامه مطلب ...

داستان شماره 8

تله موش


موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست. مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود. موش لب هایش را لیسید و با خود گفت: " کاش یک غذای حسابی باشد. " اما همین که...


                                  

ادامه مطلب ...

داستان شماره 5

مردکور


روزی مردکوری روی پله های ساختمانی نشسته وکلاه و تابلویی را درکنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود...


                             


ادامه مطلب ...