مطالب جالب و به روز
مطالب جالب و به روز

مطالب جالب و به روز

داستان شماره 20

دوست یا پول؟


 روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!


 درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری....


                         

  ادامه مطلب ...

داستان شماره 6

مارمولک


شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آن را نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیط ی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص درحین خراب کردن دیوار...


                           

ادامه مطلب ...

داستان شماره 7

فقروثروت

روزی یک مرد ثروتمند، با پسرش به سفری رفتند و در راه به دهی رسیدند. آنها یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت...


                         

 

ادامه مطلب ...

داستان شماره 5

مردکور


روزی مردکوری روی پله های ساختمانی نشسته وکلاه و تابلویی را درکنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده می شد: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود...


                             


ادامه مطلب ...

داستان شماره 4

یک روز زندگی


 دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پرشده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بدوبیراه گفت...


                 
ادامه مطلب ...